امشب
امشب به حال خود گریه کردم امشب هر چه خاطره داشتم پاک کردم
عاشقانه بی بهانه تورا بغل کردم
امشب شعرم نه عشق است و نه جدایی امشب حرفهایم از روی بنگ هست و ماری
شب زنده داری میکنم با اشکهای نیمه شب
دردهامو فراموش میکنم با تزریق یک سرنگ
امشب بجای غم و گریه زاری مینویسم دردهامو روی کاغذ به یادگاری
امشب منو کاغذو خودکار ابی بیک
شب زنده داری میکنیم خیلی شیک
منو درد و دود قدم میزنیم تا یه جای دور جای که قلب ها تاریکنو چشمها کور
امشب خودم هم کمی ترس دارم
امشب منم کمی هوس دارم
هوس بریدن شاهرگ را امشب کمی بیشتر تورا دوست دارم
- ۹۴/۱۲/۱۸